گل پسرا قند عسلاگل پسرا قند عسلا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 40 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره
مامانمامان، تا این لحظه: 37 سال و 10 ماه سن داره

سه قلو ، قند عسلا گل پسرا

شیطنتهای 17 ماهگی

خیلی وقته از این کارها می کنن اما این اولین بار هست که عکس گرفتیم . به هوای اینکه بازی می کنن من توی آشپزخونه بودم که صدای جیغ بنفش اردلان آمد . دیدم باز انگشتش را گذاشته لای کشو . انگشتای این جوجه سالم بمونه کاره.خلاصه گرفتم زیر آب سرد که در حد یخ بود و آرومش کردم و باز درهای اتاق خواب برویشان بسته شد. ...
9 دی 1393

عشقم اردلان

.: ارشیا اردلان ارسلان تا این لحظه ، 1 سال و 4 ماه و 14 روز سن دارد :. خیلی دلم برات تنگ شده پسرم. دو روز می شه که ندیدمت از دیروز صبح که رفتی پیش مامانه. آخه الآن مرحله محمی از زندگیتون را می گذرونین و دارین آموزش می بینین برای استفاده از دستشویی گلم. منم نمی تونم تنهایی به سه تاییتون رسیدگی کنم گلم نازم وگرنه هرگز راضی به دوریت نمی شدم. مامانه به کمک آمدن. الحق و ولانصاف هم خوب بهت رسیدگی می کنن و بیشتر از من بهت می رسن و خوب امانت داری می کنن. شما رفتی پیش مامانه چون بیشتر از داداشیها مامانه را دوست داری و ایشون هم همچنین. نسبت به داداشیها کمتر به من وابستگی داری و اجتماعی تر هم هستی . البته بگم از نوزادیت همه می گفتن ستاره داری و ب...
8 دی 1393

نیش و نوش ارسلان با همه

.: تا این لحظه ، 1 سال و 4 ماه و 13 روز :.  راه می ره و بوس می کنه من را . بوس می فرسته(کف دستاش را بوس می کنه و نشون می ده)  از پشت گردنم را بغل می کنه بعد سرش را میاره صورتم را بوس می کنه .  گاهی هم الکی گاز می گیره بعد هم می بوسه من هم به هیچ کدام عکس العمل نشون نمی دم.  گاهی هم با شیطنت دستاش را میاره جلوی صورتم و یه دست محکم می زنه و شیطونی می خنده  مثلا من را ترسونده منم یه بار کنترل تلویزیون کنارم بود و سر گرم بافتنی بودم همه خواب بودن فقط ارسلان بیدار شده بود آمد پیشم یکم که سر حال آمد کنترل را دید رفت دور اتاق یه دوری زد و همش چشمش به کنترل بود که یه نقشه ای بکشه برش داره چون دهنشون...
7 دی 1393

ارشیا قلدر می شود

.: تا این لحظه ، 1 سال و 4 ماه و 13 روز :. بازی زندگی هم همینطور هست یه روز ارسلان مظلوم بود بعد اردلان و آخر ارشیا حالا ارشیا هم شده : شیشه شیر را دستش گرفته بود نمی خورد به کسی هم تعارف نمی کرد منم با مهربونی البته ازش گرفتم دادم اردلان که حروم نشه اردلان هم بیسکویت دستش را انداخت رفت روی پتو دراز کشید داشت می خورد و ارشیا هم داشت اعتراض می کرد ؛ دید من کاری نمی کنم خیلی قشنگ شیشه را از دهن اردلان درآورد زد زیر بغلش با نوک پنجه هم خیلی با وسواس بیسکویت اردلان که انداخته بود را به سمتش می زد می گفت اِ اِ هَم. جلوی در آشپزخانه یه تیکه جا هست به ابعاد یک در یک متر که یه موکت پهن کردم و گاهی قالیچه و خلاصه هر چی باشه وسیله بازی بچه ...
7 دی 1393

غذا و خواب

بی خیال غذا و خوابتون شدم گذاشتم هر کار دوست دارین بکنین تا خودتون به این بلوغ برسین که غذا بخورین و بخوابین اما نتیجه : میگن اگه بچه گشنه باشه غذاش را می خوره جوش نزن => اولا که لاغر شدین بعدشم ارشیا چنان نون خشکی که پیدا کرده بود می خورد و به چشمای ما نگاه می کرد که باباش گفت چند وقته که غذا نخورده که انگار داره شیش لیک می خوره؟ میگن غذا را بذار جلوی بچه خودش بخوره => همش نصیب فرش و سفره شد و یه خونه که باید سریعا تمیز بشه که بچه ها از روی زمین غذا نخورن. میگن بچه خسته بشه می خوابه . منم باهاتون بازی کردم => ساعت 10 یه چرتی می زنین و بیدار می شین تا ساعت 2 نصف شب. خلاصه دیگه دیدم نمیشه دیشب با شربت ساعت 12.5 خوابیدین.ر...
7 دی 1393

دیگه باید یه اقدام جدی کرد

.:گلای من  هم اکنون یک سال و چهار ماه و سیزده روز سن دارین:. نظر دوستان برام مهمه. ارسلان خیلی پوشکش را باز می کنه و درمی آره. جمعه خونه مامانه(مادرشوهرم) بودیم موقع برگشتن حاظرش می کردم که دیدم چسب پوشکش را باز کرده پوشک افتاده توی شلوارش خودش خلاص شده هوا می خوره  اونجا خندیدم و خدا را شکر کردم جایی را کثیف نکرده و به گذشت. اما دیروز به  گذشت . طبق معمول پشت درهای بسته و در  آشپزخونه استخوانهای گوشت غذاشون را جدا می کردم و دوباره ریختم توی سوپ برگشتم دیوانه داشتم می شدم. ارسلان شلوار و پوشکش را در آورده بود . گلاب بروتون پی پی هم داشته دستهای همه و همه خونه هم  ... یه بوی فجیع هم ...
7 دی 1393

دیدین چی شد؟

همه لطف دارن رأی می دن واقعا ممنونم . اما بعضی ها خیلی طرفدار دارن .  می گین کی ؟ این دوستمون 10/4 شرکت کرده الآن هم 226 رإی داره.یعنی دو روزه  خداییش دوست دارم فقط بدونم چی کار کرده!  شایدم یه جشنی بوده   همه تو رودرواسی رأی دادن یه اس ام اس دیگه . نمی دونم نتیجه امروز: ...
7 دی 1393

دوباره افت داشتیم

این جشنواره هم مثل زندگی هست فراز و فرودش زیاده ما بیشتر فرود داشتیم تا فراز . امیدوارم نتیجه جشنواره زندگیمون سربلندمون کنه . می دونم بعضی دوستان همچنان از هر موبایلی یه رأی می دن از همه ممنونم. ببینیم بچه ها چقدر طرفدار دارن.   ...
4 دی 1393